*باران بهاری*
چه احساسی داری وقتی اول صبح، هنوز آفتاب نزده، از خونه درمیای بیرون که بری سر کار ولی وقتی میرسی تو صف تاکسی میفهمی که باید برگردی خونه؟!
چرا؟!
چون یه آدمِ.... چادرت رو کثیف کرده.
با چی؟!
با......
تو راه برگشتن به خونه واسه عوض کردن چادر:
- عصبانی میشی و تو دلت کلی بد و بیراه میگی به اون آدم و عصبانی تر بخاطر اینکه چرا همون موقع نفهمیدی تا برگردی یه چیزی بهش بگی!
- یادت میفته که نباید عصبانی بشی و سعی میکنی خودتو آروم کنی.
- واسه هدایت اون آدم و امثال اون دعا میکنی چون یاد مالک اشتر میفتی که برای اون مردی که بهش توهین کرده بود، رفت مسجد و نماز خوند و دعاکرد واسه هدایتش.
- ولی هنوز تا چشمت به کثیفی چادر میفته ناخودآگاه! بد و بیراه میگی اما دوباره یه جرقه تو ذهنت میگه: این راهش نیست.
- یاد دختر مسلمونی میفتی که نمایشگاه قرآن امسال شرح حالشو خوندی. می گفت مجبور بوده هرروز وقتی از مدرسه(یا دانشگاه) برمی گشته خونه روسری شو بشوره. چون این اتفاقی که امروز برای اولین بار واسه تو افتاد و اینجور آشفته ت کرد، روزی چندین بار واسه اون تکرار می شده.
- یاد حضرت زهرا(س) میفتی و با خودت میگی: آخه صاحب این چادر که من نیستم، حضرت زهرا(س) ست. یعنی اگه اون آدم، حضرت زهرا رو هم با چادر ببینه (نعوذ بالله) همین رفتار رو نشون میده؟؟؟؟
- یاد پیامبرت میفتی: وقتی تو کوچه ها بهشون توهین می کردن و سنگ میزدن و پست ترین چیزهارو وقتی از کوچه رد میشدن رو سر مبارکشون می ریختن*، چه عکس العملی نشون می دادن؟
- و یاد این آیه که چندروزه میخوای درباره ش یه پست بنویسی:
لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ
قطعاً براى شما پیامبرى از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید به [هدایت] شما حریص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است
یعنی همون پیامبری که انقدر سختی شما براش ناراحت کننده ست، حاضره برای هدایت شما هر سختی ای رو تحمل کنه. و با وجود همه بدیهای شما باز هم باهاتون مهربونه و از پدر براتون دلسوزتره.
حالا وقتی دوباره ماجرای صبح رو مرور می کنی، می بینی خیلی شبیه پیامبرت که اسوه حسنه ست، رفتار نکردی. تو این امتحان اگر هم رفوزه نشده باشی، نمره خوبی نیاوردی.
حالا یه کم میفهمی معنی "اللّهم اِنّا نَشکوا اِلیک فَقدَ نبِیّنا صلواتک علیه و آله" را.... و به این فکر میکنی که سوگواریِ ماتم از دست دادن چنین عزیزی نزدیک است.
1: سوره مبارکه توبه- آیه 128
*: حتی بیان این اعمال نسبت به پیامبر تن آدمو می لرزونه چه برسه به اینکه...
پ.ن: مسافر کربلا هم آمد. و گفت که به وعده اش وفا کرده. هرچند اصلاً فکر نمیکردم یادش بمونه منو تو اون هیاهو.(یعنی لایقش بوده ام که....؟الحمدلله)
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللهم عجل لولیک الفرج»